شب عملیات قدس 3 بود. هاشم به من گفت : "یکی از گردان ها دچار مشکل شده ، سریع کاری بکنید."

گفتم چه کار کنیم ، از دست واحد تبلیغات چه کاری بر میاید ؟!

متعجبانه نگاهی به من انداخت و گفت ، :"یعنی تو که در تبلیغات بودی نمیدانی در این شرایط باید چه کار کنی؟"

با اطمینان از حرف خود گفت : " در این مواقع باید دعای توسل راه بیندازی!"

دو سه نفر از بچه ها جمع شدند و دعای توسل راه انداختیم ، مدت زیادی از اتمام دعا نگذشته بود که بچه های گم شده با تعداد زیادی اسیر وارد مقر شدند.


خاطره ای از سردار شهید هاشم اعتمادی

فرمانده تیپ امام حسن ع