توسل
شب عملیات قدس 3 بود. هاشم به من گفت : "یکی از گردان ها دچار مشکل شده ، سریع کاری بکنید."
گفتم چه کار کنیم ، از دست واحد تبلیغات چه کاری بر میاید ؟!
متعجبانه نگاهی به من انداخت و گفت ، :"یعنی تو که در تبلیغات بودی نمیدانی در این شرایط باید چه کار کنی؟"
با اطمینان از حرف خود گفت : " در این مواقع باید دعای توسل راه بیندازی!"
دو سه نفر از بچه ها جمع شدند و دعای توسل راه انداختیم ، مدت زیادی از اتمام دعا نگذشته بود که بچه های گم شده با تعداد زیادی اسیر وارد مقر شدند.
خاطره ای از سردار شهید هاشم اعتمادی
فرمانده تیپ امام حسن ع
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۸/۱۸ ساعت 0:17 توسط بچه های اشلو
|
سلام به همه دوستان گل