خاطره ای شهید داوود تهمتن

شب عروسی لباس بسیجی به تن داشت ، هرکاری کردیم که لباسش رو عوض کنه ، راضی نشد و با همان لباس به حجله رفت. مادر برای عروسی داود لباسی نو برایش گرفته بود ، خیلی اصرار کرد آنرا بپوشد ، آخر به این شرط که زیر لباس بسیجی اش باشد ، پذیرفت.

هنوز چند روزی از عروسی داوود نمیگذشت که راهی جبهه شد ، و تا 9 سال بعد که پپیکرش را آوردند ، بازنگشت.