ریـا بی ریـا

نیمه شب بود قنبر به نماز ایستاده بود . برای خودش حال عجیبی داشت ، معمولا ما کاری به کارش نداشتیم و میگذاشتیم به عبادتش برسد. آن شب یکی از بچه های کم سن و سال گردان متوجه نماز های پیوسته او شد. خودش را به ایشان نزدیک کرد و گفت :  " آقای اسدپور ما رو هم دعا کنید!"

قنبر دست از نماز کشید ، به بستر رفت و تا اذان صبح خوابید. صبح متعجبانه جریان را از قنبر پرسدم، قنبر با خوش رویی گفت : " دیشب داشتم نماز قضا میخواندم ، اما یک آن احساس کردم که شما فکر میکنید من در حال خواندن نماز شب هستم ، نخواستم بحث ریا پیش بیاید برای همین دست از نماز کشیدم!"

سردار شهید قنبر اسـدپـور

تولد : 1330 استان فارس ، لامرد ، قله ملا

سمت : معاون گردان لشکر 33 المهدی

شهادت 23 / 12 / 1363  _ شرق دجله ، عملیات بدر ، مفقودالاثر

شهادت حضرت رقیه (س)

سلام به همه دوستان عزیز

ببخشید که چند روزی هست که آپدیت نشده ، به دلیل برخی مشکلات بود که مشکلات برطرف شده...

ایشالا سایتی که عکسامون هم آپلود میکردیم به زودی درست بشه تا مشکلی دیگه نباشه

شهادت حضرت رقیه را به همه ی شما تسلیت عرض میکنیم...


با دست خسته معجر خود را کنار زد         حتی کلام و درد ِ دلش با اشاره بود
زخم نهان به روسری اش را عیان نمود           انگار جای خالی یک گوشواره بود
ناگاه لب گشود و تلاطم شروع شد             دریای حرف های دلش بی کناره بود
کوچکترین یتیم خرابه شهید شد                   اما هنوز حرف دلش نیمه کاره بود