قبر من

با محمود و یکی دیگر از برادران به گلزار شهدای فراشبند رفتیم،به قبری رسیدیم که تازه حفر شده بود.محمود بالای قبر ایستا و گفت :"چه قبر بزرگ و خوبی است،اگر شهید شدم من را در اینجا دفن کنید."

هفته بعد محمود عازم منظقه شد، چیزی از رفتنش نگذشت که خبر شهادتش رسید و بعد هم پیکرش.محمود ورزشکار بود و درشت جثه ، اما خمپاره چیزی از بدن آن نگذاشته بود...

چند روز بعد از خاکسپاری به زیارت ایشان رفتم ، یادم به وصیت ایشان افتاد ، دیدم محمود را بی آنکه ما چیزی گفته باشیم ، در آن قبری که خودش اشاره کرده بود ، دفن کرده اند.

شهید محمود عالیشوندی

تولد : 1335 _ استان فارس ، شهرستان فراشبند

سمت : جانشین گردان الفتح ، تیپ 33 المهدی

شهادت :  1362/12/3  _ بمباران هوایی ، جفیر

قبـر کوچک حاجی


خاک های نمناکی در زاویه چپ حیاط مسجد ریخته شده بود. به دنبال رد خاک ها به کتابخوانه رسیدم. گودالی در وسط کتابخوانه بود.گودال درست به اندازه قد و قواره یک انسان بود.حاج شیر علی در گودال خم شده بود...

آرام نگاهش را به پشت سر چرخاند و سلام کرد. حاجی که بیرون آمد دیدم گودال مثل یک قبر هست حتی لبه و لحد هم داشت. گفتم : پناه بر خدا ، این برای کیست؟" لبخندی زد و با مهربانی پاسخ داد : " این قبر حقیر فقیر ، شیرعلی سلطانی هست"

قبر برای قامت رشید حاجی کوچک بود. بهار سال 1361 پیکر خونین شیرعلی را به کتابخوانه آوردند. برای پیکر بی سرحاجی اندازه قبر کافی به نظر میرسید.

او بار ها گفته بود : " من شرم دارم که در روز محشر در محضر آقایم اباعبدالله (ع) سر داشته باشم."

شهید شیرعلی سلطانی

تولد : 1327 _ استان فارس ، شیراز

شهادت : 1361/1/2  _ شوش

سمت : مسئول تبلیغات لشکر 19

قبر خـاکی


شهید عبدالصمد فخار وصیت کرده بود که قبر من باید خاکی باشد ، شهید شد ولی بر اثر توجه نداشتن به وصیت شهید برروی قبر شهیدسنگ قبر می گذارند فردای آن روز می آیند گلزار ناگهان می بینند که سنگ قبر شکسته دوباره سنگ قبر برای آن شهید قرار می دهند روز بعد دوباره به گلزار می آیند دوباره با کمال تعجب می بینند که سنگ قبر شکسته است شب روز دوم شهید به خواب نزدیکانش می آید ومی گوید مگر من وصیت نکرده ام که قبر من خاکی باشد واز آن روز تا الان  قبر آن شهید درگلزار شهدای کازرون خاکی است

برگرفته از وبلاگ شهود عشق http://shahadat66.blogfa.com/