خاک های نمناکی در زاویه چپ حیاط مسجد ریخته شده بود. به دنبال رد خاک ها به کتابخوانه رسیدم. گودالی در وسط کتابخوانه بود.گودال درست به اندازه قد و قواره یک انسان بود.حاج شیر علی در گودال خم شده بود...

آرام نگاهش را به پشت سر چرخاند و سلام کرد. حاجی که بیرون آمد دیدم گودال مثل یک قبر هست حتی لبه و لحد هم داشت. گفتم : پناه بر خدا ، این برای کیست؟" لبخندی زد و با مهربانی پاسخ داد : " این قبر حقیر فقیر ، شیرعلی سلطانی هست"

قبر برای قامت رشید حاجی کوچک بود. بهار سال 1361 پیکر خونین شیرعلی را به کتابخوانه آوردند. برای پیکر بی سرحاجی اندازه قبر کافی به نظر میرسید.

او بار ها گفته بود : " من شرم دارم که در روز محشر در محضر آقایم اباعبدالله (ع) سر داشته باشم."

شهید شیرعلی سلطانی

تولد : 1327 _ استان فارس ، شیراز

شهادت : 1361/1/2  _ شوش

سمت : مسئول تبلیغات لشکر 19